چراغی را که ایزد بر فروزد گر ابله پف کند ریشش بسوزد
وقتی لطف خداوند شامل حال کسی باشد خصومت دشمنان بیاثر است، بلکه نتیجهی آن دشمنی به خود آنها بر میگردد. مأخذ: ابوسعید ابوالخیرکه از صوفیان و مشایخ قرن پنجم است، زمانی که در نیشابور بوده است، نیشابور را محتسبی مقتدر و سختگیر بوده که در عین حال منکر شیخ ابو سعید.... روزی بازرگانی مبلغ یکهزار دینار و مقداری عود برای شیخ میفرستد. شیخ بنا به رسم عارفان به پیشکارش حسن مؤدب دستور میدهد که با آن پول انواع اغذیه برای صوفیان و درویشان آماده کند و شمعهای بلند خریده و در حیاط خانقاه روشن کند و عودها یکسره در تنور بریزد تا بوی خوش مشام همسایگان را هم معطر کند. محتسب موصوف که همواره مترصد بود تا متمسک بیابد، دوان دوان به خانه شیخ آمد و با تشدد فریاد زد این چه کاریست تو میکنی؟ مگر نمیدانی روشن کردن شمع در روز و سوزاندن عود اسراف و خلاف شرع است! شیخ میگوید: اگر تو میگویی حرام است خود شعلههای شمع خاموش کن. محتسب جلو میرود که اولین شمع را پف کند، آتش در ریش بلند و لباس او در میگیرد، ریش میسوزد و لباس هم میسوزد، به هزار زحمت محتسب را از آتش میرهانند، شیخ رو به او کرده میگوید: چراغی را که ایزد بر فروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد
شعر بالا از آن تاریخ یعنی نهصد سال قبل به صورت ضربالمثل در آمده است.
فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی خضرایی واله صفحه۳۲۴
هفت قلم آرایش کردن
این روزها ضرب المثل فوق برای برخی از بانوانی بکار می رود که برای بیرون آمدن از منزل با انواع لوازم آرایشی خود را می آرایند.
آرایش کامل کردن که در قدیم بدین شرح معمول بوده است:
- ناخنها و سر انگشتان و کف دستها را حنا بستن
- صورت و پیشانی و ابرو را بند انداختن و از موهای ریزی که بر پوست میروید پاک کردن
- بر ابرو وسمه کشیدن
- به چشمها سرمه کشیدن
- صورت را با سفیداب سفید کردن
- گونهها و لبها را به سرخاب سرخ تر کردن
- گذاردن خال بالای لب یا کنار ابرو یا روی گونه
فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی ۱۱۳۷ تلخیص
نظر شما